۱۳۸۷ اسفند ۱۸, یکشنبه

یوسف پیامبریا سیا و ش پاکدامن

مقدمه
مدتی است که ازیکی ازشبکه های سیمای ایران سریالی تحت نام یوسف پیامبرپخش می شودکه موردتوجه بسیاری از
فرزندان میهنم قرارگرفته است بی آنکه ماهیت اصلی این رویداد رابدانند.
به آگاهی همه خوبان می رسانم که داستان یوسف پیامبرازیکی ازرویدادهای تاریخی این سرزمین گرفته شده است.وباتغیردادن آن شخصیت یوسف رابه وجودآوردند.
یادآورمی شوم که زمانی که تازیان به این سرزمین یورش آوردندبرای اینکه پیشینه خوب ونیک
ازخودبجای بگذارند.سرگذشت قهرمانان ودلاوران ایرانی راگرفته وباتغیردادن نام آنها تاریخ جعلی برای خود
ساختند.که پیشتر یکی دیگرازاین رویدادهاراکه بانام نبردبهرام که حضرت عباس درواقعه کربلا ازاین دلاور
ایرانی گرنی گرفته شده است را برای شما بازگوکردم.
روزی گیووگودرزوتوس درمرزتوران.دربیشه ای دختری سرگردان ازنوادگان گرسوزبرمی خورند
میان توس وگیواختلاف افتادکه هریک می خواهنداوراازآن خودکنند.سرانجام برآن می شوند
که اورانزدکاوس ببرندتامیان آنان حکم کنند.پادشاه دختررامی پسنددواورابه همسری خوددرآورد.
وبه پهلوانان پاداش شایسته ای داد.سیاوش ازاین زن به دنیامی آید.
سیاوش آراسته ترین فردزمان خودبودزیراهم ازدلاوری بهرمندبودوهم ازخرد.پدرش سودابه رابه زنی برگزیده
بود.سودابه که دل درگروعشق سیاوش بسته بود.اورابه خودمی خواندوسیاوش شانه خالی می کند.
سیاوش دربرابرعشوه های عاشقانه سودابه سکوت می کند.سودابه خودراآشکارترعرضه می کند.
وبه اووعده می دهداگرکام اورابرآورداونیزاورادررسیدن به پادشاهی کمک خواهد کرد.
شاهزاده ازآنچه درمیان رفته است باپدرسخن می گوید.کاوس بی گناهی اورادرمی یابد
ولی دلش به مجازات سودابه راضی نمی شود.
سودابه برای فرارازکیفرولکه دارکردن سیاوش پرستارآبستن خودراوادارمی کندبچه اش رابیندازد.
چنین وانمودمی کندکه این بچه ازآن اوبوده وچون سیاوش بااودرآمیخته سقط شده.
باآنکه ستاره شناسان به دروغ اوگواهی دادند.قراربراین می شودکه شاهزاده برای اثبات بی گناهی اش
به آزمایش آتش گذارده شود.آتش پاک کننده است وزبان راستگودارد
ازاین رواست که آزمایش آتش دردوران باستان برای اثبات گناه یابی گناهی متهم به کارمی رفته است.
دراین داستان یک بی گناه(سیاوش)ویک نابکار(سودابه)درمقابل هم قرارمی گیرند.
برای اینکه سرشت یک انسان ویک تمدن شناخته شود.پس ازگذرسیاوش ازآتش مطابق آئین سوگند
سودابه به کام مرگ سپرده شود.اماسیاوش وساطت می کندوجانش رامی خرد.
امافتنه سودابه عاقبت گریبانگیرجان سیاوش می شودوسرش راهدیه تشت زرین می کند.
پس ازیورش تازیان این رویدادراباکمی تغیربه یوسف دگرگون کردن.
به آگاهی فرزندان میهنم می رسانم تمام داستانهای دینی که موجوداست ازرویدادهای تاریخی ایران گرفته
شده است.که تاکنون دوموردازآنهارابرای شمابازگوکردم.ودرآینده رویدادهای که ازتاریخ ایران گرفته شده
برای دوستان بازگومی کنم
گهواره مهربه دلاوران ایران زمین
بافروتنی بسیار
ش م مهرآئین
sh.Mehraien

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

درود
قلمتان پر محتوا
دوست عزيز چقدر از گفته هاي خود اطمينان داريد؟ منبع شما يا به اين صورت بگم كه برگرفته از گفته هاي چه شخصي است؟

ناشناس گفت...

درود بر تو.
سخنانت صحت دارد و آن را به درستی قبول دارم.شاهنامه گواه بر این ماجراست.

ناشناس گفت...

درود بر شما
منم قبل از داستان زندگی پادشاهان مفصل به داستان سیاوش پرداخته بودم
در قسمت آرشیو موضوعی می توانید به داستان های ادبی مراجعه کنید

باور کنید هر سری که می نوشتم
گریه می کردم
یوسف در مقابل سیاوش؟؟؟
به نظر من اصلا هر دو قابل قیاس نیستند
چون یوسف همش مورد احترام بود
ولی سیاوش از هر طرف مورد حمله قرار می گرفت.
افسوس که کسی از آن آگاهی ندارد

مانا باشید

ناشناس گفت...

با درود به شما هم میهن خوب
گواه پاکدامنی سیاوشان زمانه ماست و مردان پاک ایرانی ایا در ان شکی دارید.؟
در انها که حانشان را در تیر کردند و ان بابکی که دست در خون خود کرده و به رخ کشیدند که چهزه زردش از خونریزی زیاد اشکار نشود ان المقنع ها و ان رستم فرخزاد ها
شاد باشید

ناشناس گفت...

درود برشما...

سیاوش ازآتش به خوبی وخوشی می گذرد و بی گناهی او آشکار می شود ویوسف درزندان باآن گزارش درست خواب و پس ازآن بادردیده شدن جامه اش از پشت بی گناهی او آشکار می شود...

داستان سیاوش و یوسف و ابراهیم بسیار به هم نزدیکندو چنین می نمایاند که داستان یوسف و ابراهیم از داستان سیاوش ایران بزرگ پارسی ریشه داشته است...

...تادیداری دیگر...

ناشناس گفت...

درود
دوستاني كه بر سئوال من خرده گرفته اند بدانيد كه هدف از پرسش من چيزه ديگري بود كه انگار دچار ابهام شد.
من يه فرد زرتشتي هستم و به ايران وباستانم كاملا اعتقاد دارم .
در اين باره هم بگم كه من درباره تمام اديان مطالعه كردم و نمي توان تاريخ و اعتقادات هيچ دين و مذهبي رو زيره سئوال برد.پس از هر ديني هستيد فقط اعتقادات خودتون رو پرورش بديد و دست به نقد ساير اديان نزنيد.
منظوره من از پرسشم ( ش م مهرآئین ) اين بود كه شما مطمئن هستيد كه يوسفي از كنعان به مصر نرفته و اينها زاييده تخيله و بر گرفته از داستانهاي باستان ايران؟
شايد شباهتي باشه ولي نبايد به صريح و صراحت سخن گفت و با اين اطمينان.
اميدوارم از انتقاد من دلگير نشده باشيد[گل]
مهرورز و مهرافزون

ناشناس گفت...

تا شرع جز دقل نکند با زن ، ای شگفت

پیش آید ارکه مرد نبیند بقای زن

وقتی وفا به عهد در آیین مرد نیست

عین ستمگریست که خواهد وفای زن

البته جز ستم نرسد بر زن از جهان

تا رای مرد چیره بماند به رای زن

شالوده ریزِ جامعه تا مرد و رای اوست

چیزی از آنچه هست نباشد سزای زن

تا خود پرست و زورمدار است ، وایِ مرد

تاسر به زیرو جور پذیر است، وایِ زن
.
.
ادامه در وبلاگ مسعود009

ناشناس گفت...

درود
دوست عزيز كامنت من خطاب به شما نبود،دو سه نفري كه پيغام منو در كنار متن شما مطالعه كرده بودند در جواب به من و آگاهي به شما نقطه نظري پيش كش كرده بودند كه من در جواب آنها متني رو در كامنت شما ارائه دادم كه از اين رو عذر خواهي مي كنم ،شما قلم شيوا و پر محتوايي داريد و اميدوارم اين امر براي شما روزافزون باشد، دوستي از بازديد كننده هاي تارنماي شما براي من پيغامي گذاشته بود كه واقعه عاشورا رو با يه داستان كيج و مبهم مقايسه و حتي كوچكتر نشان داده بود،نظر من در باره اين نوع حركت ها زننده است،چرا كه همانطور ما به دين و آيين چند هزار ساله خود مي باليم و ارزش و افتخار مي نهيم و اجازه نمي دهيم شخصي بيروني اصول و مقدسات ما را به نقد و انتقاد بگيرد ،ما هم نبايد ساير اديان رو با هم مقايسه و حتي كوچك بشماريم،كه جاي بحث دارد و من ديگه ادامه نمي دم،اين مطالب رو گفتم تا بدانيد كه شما مدنظر نبوديد،اميدوارم كه از گفته من دلگير نشده باشيد
مهرورز و مهرافزون
در پناه اوهورامزدا

ناشناس گفت...

پنجره پیامهای شمما بسیار بد باز می شود...

به روزم...

ناشناس گفت...

درود
با آرزوی سالی خوش و پربار از مهر و مهرورزی برای شما
نوروزه باستانی 1388 خورشیدی و 3747 زرتشتیان به شما تبریک میگم

مهرورز و مهرافزون

ناشناس گفت...

درود بر شما


نوروز ...

تجلیل ظهور زرتشت

یادگار صداقت جمشید

میراث ماندگار کوروش

آیین باستانی قوم آریا

بر شما مبارک باد

مارال گفت...

درود بر شما

امیدوارم زودتر فعالیت خود را آغاز کنید

منتظر قدوم شما هستیم

مانا باشید

مارال گفت...

درود بر شما

اومدم ببینم مطلب جدید نوشته اید یا نه ؟

ولی مثل اینکه هنوز فعالیت خود را شروع نکرده اید

منتظر گل افشانی شما هستیم

مانا باشید