۱۳۸۷ آذر ۳, یکشنبه

ابومسلم خراسانی سردارپارسی یاپاسدارتازی

با برگ زدن رویه های تاریخ این سرزمین نام افرادخائن به ملک وکیان ملی به چشم می خورد.
که باخیانتشان باعث شدندکه این سرزمین موردتجاوزوچپاول دشمنان گرددوازسوی فرهنگ پربارو سرشارازدانش ودهش مارالگدمال کنند.
یکی ازاین خائنین(ابومسلم خراسانی می باشد)که شوربختانه فرزندان میهنم به شوند ناآگاهی ازفرهنگ وتاریخ ایران آن رابه غلط سردارملی می دانیم.
یادآورمی شوم زمانی که حکومت امویان ضعیف وروبه زوال بودند.
روزنه امیدی دردل ایرانیان دربندبه وجودآمد که بتوان استقلال گذشته رابازیابند.
ازاین روبه دنبال فردی بودندکه اورایاری دهند تاازازستم تازیان رهای یابند.
ازاین روابومسلم این ناایرانی ایرانی نما درصدد قیام برآمد.بسیاری ازایرانیان به وی پیوستندواورایاری دادند.وحکومت امویان راازبین بردند.
اماشوربختانه این ناایرانی که اصل ونسب وی درتاریخ درپرده ای ازابهام قراردارد.
با بیعت باابراهیم امام اول عباسی وبابه قدرت رساند عباسیان فصل جدیدی ازظلم وستم برایرانیان آغاز گشت.
سرسپردگی ایشان به حدی بود که پرچم سیاه عباسی را نشان خود ساخت (به آگاهی می رسانم که رنگ سیاه درفرهنگ ایران رنگ پلیدی وتباهی می دانستند.)
ودستوردادتاپیروان خویش لباس سیاه رابرتن کنند(ازاین روبه سیاه جامگان معروف شدند.)
وبرای تثبیت قدرت عباسیان این ناایرانی کسانی راکه اویاری دادند وبه کمک اوشتافتند وآنهارا مانعی برای گسترش ونفوذ عباسیان می دید ازمیان برداشت.
وبرای رضایت عباسیان به آفرید را درسال (131ه.ق)ازمیان برد.
وبعد به پاس این خدمات دریک توطئه حساب شده توسط منصورخلیفه دوم عباسی به قتل رسید.(137ه.ق)

ننگ ونفرین به اندیشه وفرهنگی که افرادخائن به کیان ملی را قهرمان جلوه دهند.

گهواره مهربه دلاوران ایران زمین
بافروتنی بسیار
ش م مهرآئین
sh.Mehraien

فردوسی پیام آورپیام آوران جهان

فردوسی که شاهنامه رابه وجودآورد.امروزماباید تلاش وکوشش اوراگرامی داریم.
وبه وسیله شاهنامه ازفرهنگ نیاکانمان بهرمند شویم.

ازاین روبرگزیده های ازشاهنامه راپیشکش فرزندان میهنم می کنم.به امیدآن روزی که بتوان تاریخ وفرهنگ گذشته را احیاکرد.

هنگامی که قحطی وخشکسالی این سرزمین رافرامی گیرد.وزیرشاه قبادمزدک ازاوراهنمایی می خواهدچنین می گوید.

بدوگفت کانکس که مارگزیدش همی ازتنش جان بخواهد پرید
یکی دیگری رابود پادزهر گزیده نیاید زتریاک بهر
سزای چنین مردگوی که چیست که تریاک دارد درم سنگ نیست
چنین دادپاسخ وراشهریار که خونی ست آن مردتریاک دار
به خون گزیده ببایدش کشت به درگاه چون خصمش آرد به پشت


این فرمانی است صددرصدسوسیال وبرابردردارای برای نخستین باربه فرمان شاه قباد صادر گردید.

همی گفت هرکه توانگربود تهی دست با اوبرابربود.
نباید که باشد کسی برفزود توانگربودتارودرویش پود.
بیش ازیکهزاروهفصدسال پیش ازاین.ایرانیان طراحان یک سیاست دارای برابر بودند که پس ازیورش تازیان آثارآن ناپدید شده.
درعصرنوشیروان بزرگ سخن بزرگمهردانانیزتابه آنجامی رسدومی گوید
نیابد که خسبدکسی دردمند که آیدمگرشاه رازورگزند
به شونداین اندیشه درآئین کهن ایران دولت خودرابرای تک تک آحادملت نگران می دانسته.مباداکسی دردمند سربه بالین گذارد.
جهانیان بایدبداندکه بیش ازشش هزارسال پیش آریابوم ما تجربیات بسیارخردمندانه ترازتجربیات سیاسی امروزآنان رادارابوده است
وخداوندگارخردهمه جهانیان چنین آورده است
زهرپیشه ورانجمن گردکرد بدین اندرون سال پنجاه خورد
گروهی که کاتوزیان خوانیش برسم پرستندگان دانیش
جداکردشان ازمیان گروه پرستنده راجایگه کردکوه
بدان تاپرستش بود کارشان توان پیش روشن جهان دارشان

جمشیدشاه بزرگ پس ازاینکه دسته هاورده های جامعه را آراست
هنگامی که به مردان دین رسید آنان راازجامعه دورکردتاتنهابه پرستش جهان دارشان بپردازند سیاست وجامعه راآلوده نسازند
به جرات می توان گفت کشورهای که خودرامدعی دمکراسی می دانند حتا پیشرفته ترین آنها به اندکی ازآن همه دادگری ایرانیان باستان دست نیافتند.
وخواسته کارگران ناپیداستدرزمان نوشیروان بامدادان آواگران وجارچیان فریاد سرمی دادند اگرکارگری برای کسی کارکرده ودستمزدش رادریافت نکرده
به دربارشاه بیایدوازگنجوران ویاصندوق دولت دست مزدخودرادریافت کند.
این درحالی است که هم اکنون درپیشرفته ترین کشورهای جهان این گونه درگیری های کارگری وکارفرما به دادگاه های که سرنوشت
کشیده می شود.
ایرانیان درهزاره های پیش توانسته اند به مرزی ازفرهنگ ودادگری دست یابندواکنون نیز کشورهای پیشرفته جهان به آن مرزهای سازنده
ایرانیان هجده سده پیش دست یابند.
نمونه زیبای اینگونه داوری های نیاکانمان دردادخواهی موبدان برای زدودن اشتراک زن که مزدک ارایه دهنده آن بودودردوران شاه قباد ارایه شد
وتاباروشنایی ویژه اش ما رابه اهمیت داوری درست دوره های پیش ازاسلام آگاه سازد
مزدک به پادشاه می گوید چندچیز ازجمله زن ومال بایدهمگانی شود
زن خانه چیز بخشیدنی است تهی دست کس باتوانگریکی ست
قانون بخشیدن واشتراکی کردن زن می رفت تا ایران زمین رابه دست هرج ومرج ونابسامانی بزرگی گرفتارکند
ازاین رونوشیروان نزدپدرمی رودومی گوید.اگرمزدک توانست دردادگاه انجمنی راقانع کندمن آئین اوراپذیراخواهم شد
وگرنه اووپیروانش رابه من بسپارید.
واژه زندان درفرهنگ وخرد نیاکانمان سرزنش شده.
هرآنکس که باشدبه زندان شاه گنه کاراگرمردم بی گناه
بفرمان یزدان ببایدگشاد به زنداندران اینچنین کرد یاد
وقتی می گویدبه زنداندران اینچنین کردیاد=منظورش این است که درکتاب زند این گونه آمده
یعنی قرنها پیش ازنوشیروان زندانی کردن انسانهامحکوم بوده است
این سخن نشان دهنده ی آن است اندیشمندان ایرانی بذهکاران وبدکاران گناهکاران ریشه ای واصلی نمی دانستند.بلکه اندیشه بزهکاری را
مسئولان بدکردارودولتیان نادرست رابزهکاران اصلی جوامع خود می دانستند.بی گمان بدکرداری وبزهکاری زائیده بی دانشی وبیدادگری درکشورمی باشد
گره گشایی درفرهنگ ما وجودداشته ازاین روهربامداداندرکوچه وبازارکشورنوشیروانی اینچنین سرمی دادند
وگروام خواهی بیایدزراه درم خواهدازمردبی دستگاه
نبایدکه یابدتهی دست رنج که گنجورورامش بتوزدزگنج
یعنی اگربستانکاری پولی به مردبی دستگاه یعنی بی کاریاازدیدگاه دارایی ناتوان وام داده باشدوبه پول خودنیزنیازمندباشد.مردتهی دست نبایدموردآزارقرارگیرد.
بدهی ازسوی گنجوران ویاوزیردارای یاصندوق دولت پرداخت می شود.تامردناتوان وتهی دست سنگینی رنج بدهکاری راازروی شانه های خود
باکمک دولت بردارد وپس ازتوانا شدن آنرابه دولت بازگردانند.زیرافرهنگ درخشان ایران زمین می گوید.
نبایدکه خسبد کسی دردمند که آید مگرشاه رازوگزند
درموردبزهکاری که بزه اش سنگین است وبایدکیفرکردارش راببیند.کیفروپاداش اومرگ وشکنجه نیست.
بانگرش به آئین بهرام گوربزهکاران نبایدبه زندان بروند.نخست بایدازسوی دولت برایشان اندرزگووآموزگاران به وجودآید
واگرباوجودبهرمندشدن ازاندرزگویان وآموزش دهندگان دست به کرداربدوبزهکارآلودندوبه آزارگروه وجامعه پرداختند
کسی راکه درویش باشد نیز زگنج نهفته ببخشم چیز
گنه کرده راپندپیش آورم چودگرکند بندپیش آورم
یعنیاگرکسی که دولت من تامینش می کندیکبارمرتکب بزه شودبرای نخستین باراورابه اندرزگاه های ویژه خواهم سپردبه اوفرهنگ وآگاهی می دهیم
وچون ازآگاهی بی نیازگشت وبازهم دست به بزه بیالاید بنابراین سرشت اوآلوده است وبایدازمردم نیک زی دورشود
.
درتاریخ هیچ ملتی نمی توانیدونخواهیدتوانست این چنین سازندگی های خردمندانه رابه جامعه آدمی ارمغان کند
هم میهن نیک بنگرید که چه فرهنگ ژرف وغنی قبل ازنوشیروان وبهرام گور بوده که آنهاراپرورش داده تا اینگونه فرمانهاراصادرمی کند

حال نبایدگفت که این سرزمین گهواره ی وارسته ترین وزیباترین فرهنگهای جهان است

گهواره مهربه دلاوران ایران زمین
بافروتنی بسیار
ش م مهرآئین
sh.Mehraien

۱۳۸۷ آبان ۱۹, یکشنبه

نبردبهرام

یکی ازکارهای که بعدازیورش تازیان ولگدمال کردن تاریخ وفرهنگ ما صورت گرفت
دلاوری ها ودانش فرزندان آریابوم رابه شخصیت های اسلامی نسبت دادند
به همین شوند یکی ازدلاورانی که نام او برای فرزندان آریابوم پوشیده مانده
بهرام پسرگودرز برادرگیو می باشدکه شخصیت ابوالفضل عباس درواقعه کربلا ازاین دلاور ایرانی گرفته شده.

دریکی ازجنگهای ایرانیان وتورانیان تاج ازسرشاهزاده برزمین می افتد بهرام پسرگودرز تاج رابرسرشاهزاده می گذارد
زیرابرای ایرانیان نگ بودکه تاج شاه درمیدان جنگ بدست دشمن افتد
دراین هنگام تازیانه اش برزمین می افتد.شامگاه که به سراپرده آمدبه دنبال تازیانه اش گشت
بهرام پیش پدررفت وگفت:آنگاه که تاج رااززمین برداشتم تازیانه زدستم رهاشد.
درآن زمان دلاوران نام خود رابرروی جنگ افزارمی نوشتنن وبرای یک دلاورایرانی نگین بود
جنگ افزارش درمیدان جنگ دردست دشمن افتد.
پدرش گفت:می خواهی برای تکه چرمی جان خودرابه خطراندازی
برادرش گفت:من چند تازیانه دارم دسته یکی اززروسیم است ودیگری آراسته به گوهر آنها رابه توخواهم داد.
بهرام گفت:هراسم ازنگ است وگرنه تازیانه ارزشی نداردوچنین به پدروبرادرش گفت

نوشته بدان چرم نام من است بگیرند بی مایه ترکان بدست
روم زانکه تازیانه بازآورم ویاسربه کوشش فرازآورم
آنگاه بهرام به جستجوی تازیانه پرداخت تانزدیک سپاه دشمن پیش رفت
دشمنان که شمارآنهازیادبودند دوراوحلقه زدند وهریک ضربه ای به او زدندواورازخمی کردندتا نا توان گشت
دراین هنگام یکی ازپهلوانان توران بنام تژاوبه سوی او تاخت وبازویش را انداخت.
بسیاری از شخصیتهای دینی برگرفته از دلاوران ایران زمین است
مانند
سیاوش:یوسف
سیاوش:ابراهیم

sh.Mehraien

۱۳۸۷ آبان ۱۸, شنبه

یعقوب دلاورمهرآئین

گروهی به غلط براین باورندکه یعقوب لیث صفاری مسلمان بوده
بایدبه آگاهی برسانم که
عیاران:گروهی بودندکه دارای خصلتهای چون جوانمردی دلیری شجاعت ویاری به درماندگان
واژه:یارکه مهردینان به یکدیگرمی گفتن درپهلوی(اییار)به چم رقیق ودوست صمیمی است
بعدازیورش تازیان به آریابوم به :عیاردگرگون شد
به آگاهی می رسانم آئین مهردارای هفت مرحله بوده که شامل(کلاغ.راز.سرباز.شیر.پارسی.خورشید.پیر)
که یعقوب از مهردینان بوده ولیث لقب دینی اش بوده به چم شیرمرداست
که مرحله چهارم آئین مهری می باشدوبالا ترین مقام دنیوی می باشدوسه پله باقی معنوی می باشد.
همچنین بزرگان ادب وهنر چون حافظ این پیرخرابات مهردین بوده ودر آستانه پیری رسیده

گهواره مهربه دلاوران ایران زمین
بافروتنی بسیار
ش م مهرآئین sh.Mehraien