۱۳۸۷ آذر ۳, یکشنبه

فردوسی پیام آورپیام آوران جهان

فردوسی که شاهنامه رابه وجودآورد.امروزماباید تلاش وکوشش اوراگرامی داریم.
وبه وسیله شاهنامه ازفرهنگ نیاکانمان بهرمند شویم.

ازاین روبرگزیده های ازشاهنامه راپیشکش فرزندان میهنم می کنم.به امیدآن روزی که بتوان تاریخ وفرهنگ گذشته را احیاکرد.

هنگامی که قحطی وخشکسالی این سرزمین رافرامی گیرد.وزیرشاه قبادمزدک ازاوراهنمایی می خواهدچنین می گوید.

بدوگفت کانکس که مارگزیدش همی ازتنش جان بخواهد پرید
یکی دیگری رابود پادزهر گزیده نیاید زتریاک بهر
سزای چنین مردگوی که چیست که تریاک دارد درم سنگ نیست
چنین دادپاسخ وراشهریار که خونی ست آن مردتریاک دار
به خون گزیده ببایدش کشت به درگاه چون خصمش آرد به پشت


این فرمانی است صددرصدسوسیال وبرابردردارای برای نخستین باربه فرمان شاه قباد صادر گردید.

همی گفت هرکه توانگربود تهی دست با اوبرابربود.
نباید که باشد کسی برفزود توانگربودتارودرویش پود.
بیش ازیکهزاروهفصدسال پیش ازاین.ایرانیان طراحان یک سیاست دارای برابر بودند که پس ازیورش تازیان آثارآن ناپدید شده.
درعصرنوشیروان بزرگ سخن بزرگمهردانانیزتابه آنجامی رسدومی گوید
نیابد که خسبدکسی دردمند که آیدمگرشاه رازورگزند
به شونداین اندیشه درآئین کهن ایران دولت خودرابرای تک تک آحادملت نگران می دانسته.مباداکسی دردمند سربه بالین گذارد.
جهانیان بایدبداندکه بیش ازشش هزارسال پیش آریابوم ما تجربیات بسیارخردمندانه ترازتجربیات سیاسی امروزآنان رادارابوده است
وخداوندگارخردهمه جهانیان چنین آورده است
زهرپیشه ورانجمن گردکرد بدین اندرون سال پنجاه خورد
گروهی که کاتوزیان خوانیش برسم پرستندگان دانیش
جداکردشان ازمیان گروه پرستنده راجایگه کردکوه
بدان تاپرستش بود کارشان توان پیش روشن جهان دارشان

جمشیدشاه بزرگ پس ازاینکه دسته هاورده های جامعه را آراست
هنگامی که به مردان دین رسید آنان راازجامعه دورکردتاتنهابه پرستش جهان دارشان بپردازند سیاست وجامعه راآلوده نسازند
به جرات می توان گفت کشورهای که خودرامدعی دمکراسی می دانند حتا پیشرفته ترین آنها به اندکی ازآن همه دادگری ایرانیان باستان دست نیافتند.
وخواسته کارگران ناپیداستدرزمان نوشیروان بامدادان آواگران وجارچیان فریاد سرمی دادند اگرکارگری برای کسی کارکرده ودستمزدش رادریافت نکرده
به دربارشاه بیایدوازگنجوران ویاصندوق دولت دست مزدخودرادریافت کند.
این درحالی است که هم اکنون درپیشرفته ترین کشورهای جهان این گونه درگیری های کارگری وکارفرما به دادگاه های که سرنوشت
کشیده می شود.
ایرانیان درهزاره های پیش توانسته اند به مرزی ازفرهنگ ودادگری دست یابندواکنون نیز کشورهای پیشرفته جهان به آن مرزهای سازنده
ایرانیان هجده سده پیش دست یابند.
نمونه زیبای اینگونه داوری های نیاکانمان دردادخواهی موبدان برای زدودن اشتراک زن که مزدک ارایه دهنده آن بودودردوران شاه قباد ارایه شد
وتاباروشنایی ویژه اش ما رابه اهمیت داوری درست دوره های پیش ازاسلام آگاه سازد
مزدک به پادشاه می گوید چندچیز ازجمله زن ومال بایدهمگانی شود
زن خانه چیز بخشیدنی است تهی دست کس باتوانگریکی ست
قانون بخشیدن واشتراکی کردن زن می رفت تا ایران زمین رابه دست هرج ومرج ونابسامانی بزرگی گرفتارکند
ازاین رونوشیروان نزدپدرمی رودومی گوید.اگرمزدک توانست دردادگاه انجمنی راقانع کندمن آئین اوراپذیراخواهم شد
وگرنه اووپیروانش رابه من بسپارید.
واژه زندان درفرهنگ وخرد نیاکانمان سرزنش شده.
هرآنکس که باشدبه زندان شاه گنه کاراگرمردم بی گناه
بفرمان یزدان ببایدگشاد به زنداندران اینچنین کرد یاد
وقتی می گویدبه زنداندران اینچنین کردیاد=منظورش این است که درکتاب زند این گونه آمده
یعنی قرنها پیش ازنوشیروان زندانی کردن انسانهامحکوم بوده است
این سخن نشان دهنده ی آن است اندیشمندان ایرانی بذهکاران وبدکاران گناهکاران ریشه ای واصلی نمی دانستند.بلکه اندیشه بزهکاری را
مسئولان بدکردارودولتیان نادرست رابزهکاران اصلی جوامع خود می دانستند.بی گمان بدکرداری وبزهکاری زائیده بی دانشی وبیدادگری درکشورمی باشد
گره گشایی درفرهنگ ما وجودداشته ازاین روهربامداداندرکوچه وبازارکشورنوشیروانی اینچنین سرمی دادند
وگروام خواهی بیایدزراه درم خواهدازمردبی دستگاه
نبایدکه یابدتهی دست رنج که گنجورورامش بتوزدزگنج
یعنی اگربستانکاری پولی به مردبی دستگاه یعنی بی کاریاازدیدگاه دارایی ناتوان وام داده باشدوبه پول خودنیزنیازمندباشد.مردتهی دست نبایدموردآزارقرارگیرد.
بدهی ازسوی گنجوران ویاوزیردارای یاصندوق دولت پرداخت می شود.تامردناتوان وتهی دست سنگینی رنج بدهکاری راازروی شانه های خود
باکمک دولت بردارد وپس ازتوانا شدن آنرابه دولت بازگردانند.زیرافرهنگ درخشان ایران زمین می گوید.
نبایدکه خسبد کسی دردمند که آید مگرشاه رازوگزند
درموردبزهکاری که بزه اش سنگین است وبایدکیفرکردارش راببیند.کیفروپاداش اومرگ وشکنجه نیست.
بانگرش به آئین بهرام گوربزهکاران نبایدبه زندان بروند.نخست بایدازسوی دولت برایشان اندرزگووآموزگاران به وجودآید
واگرباوجودبهرمندشدن ازاندرزگویان وآموزش دهندگان دست به کرداربدوبزهکارآلودندوبه آزارگروه وجامعه پرداختند
کسی راکه درویش باشد نیز زگنج نهفته ببخشم چیز
گنه کرده راپندپیش آورم چودگرکند بندپیش آورم
یعنیاگرکسی که دولت من تامینش می کندیکبارمرتکب بزه شودبرای نخستین باراورابه اندرزگاه های ویژه خواهم سپردبه اوفرهنگ وآگاهی می دهیم
وچون ازآگاهی بی نیازگشت وبازهم دست به بزه بیالاید بنابراین سرشت اوآلوده است وبایدازمردم نیک زی دورشود
.
درتاریخ هیچ ملتی نمی توانیدونخواهیدتوانست این چنین سازندگی های خردمندانه رابه جامعه آدمی ارمغان کند
هم میهن نیک بنگرید که چه فرهنگ ژرف وغنی قبل ازنوشیروان وبهرام گور بوده که آنهاراپرورش داده تا اینگونه فرمانهاراصادرمی کند

حال نبایدگفت که این سرزمین گهواره ی وارسته ترین وزیباترین فرهنگهای جهان است

گهواره مهربه دلاوران ایران زمین
بافروتنی بسیار
ش م مهرآئین
sh.Mehraien

۱ نظر:

ناشناس گفت...

با درود
نوشتار بسیار نکوست اما بسیار ریز می باشد و خواندن آن دشوار.
پاینده ایران